ساعت ۹.۵ شب ۳۰ آبان ماه ۱۳۷۷ زنگ خانه داریوش فروهر به صدا در آمد. فروهر که به تازگی از بستر جراحی برخاسته و گرفتار آنفولانزای شدیدی بود٬در را گشود . دو مرد که خود را افسر نیروی انتظامی معرفی کردند به او گفتند که بر اساس گزارش های دریافتی با اتومبیل رنوی فروهر سرقتی صورت گرفته. فروهر تنها پاسخ داد "اما من داریوش فروهر هستم" و همین یک استدلال را برای مجاب کردن ماموران و پی بردن به اشتباهشان کافی دانست. یکی از آن دو مرد گفت: شما را می شناسیم ولی ماموریم و معذور. مرد دوم هم نامه ای جعلی را با مهر و امضای نیروی انتظامی به فروهر نشان داد که در آن موضوع سرقت به همراه شماره ماشین قید شده بود. فروهر نامه را گرفت و شماره پلاک درج شده در آن را با دقت با پلاک رنویی که در حیاط پارک شده بود تطبیق داد. آنگاه آن دو را به داخل خانه دعوت کرد تا موضوع روشن شود . میزبان جلوتر رفت تا میهمانان را راهنمایی کند. آن دو نفر در را پشت سر خود نبستند . در این هنگام چند نفر دیگر نیز در سکوت یکی یکی وارد خانه شدند .در اثنایی که فروهر جلو در ورودی ساختمان سرگرم گفت و گو با آن دو نفر بود پروانه همسرش روی پله ها ایستاده بود. داریوش از او پرسید که اتومبیل را برای تعمیر به کدام تعمیرگاه برده و خودش توضیح داد که احتمالا آنها از اتومبیل سوء استفاده کرده اند . پروانه نیز تعجب کرد . ماموران به همراه فروهر وارد ساختمان منزل شدند یکی دو نفر دیگر هم در حیاط خود را سرگرم ور رفتن با اتومبیل رنو نشان دادند .فروهر روی یکی از صندلی های اطاق کار خود نشسته بود و مامور ارشد که روبروی او نشسته بود سر صحبت را پیرامون مسائل سیاسی روز با او باز کرد ...
سلام و خوش آمدید به کانال پروفایل. مادر این ویدیو داستان زندگی داریوش فروهر رهبر حزب ملت ایران را برایتان روایت می کنیم. سیاستمدار کهنه کاری که در نیم قرن فعالیت سیاسی، بارها و بارها به زندان افتاد و به گفته دوستانش زندان خانه دوم او بود.

свернуть