داستان کتاب صوتی مسافرخانه، بندر، بارانداز نوشته احمدرضا احمدی، از زبان شاعری نسبتا جوان روایت میشود که در مسافرخانهای مشغول به کار میشود. این کتاب صوتی به صورت مشترک با همکاری کتابراه و ماهآوا تولید شده است.
صاحب مسافرخانه که پیرمردی مکار و مرموز است، پس از چندی از شاعر میخواهد که پیشمرگش باشد و غذاهایی را که آشپزها میپزند، اول او بچشد. مرد شاعر رفته رفته با ساکنان این مسافرخان عجیب آشنا میشود. با آشپزها، دختر زیبای صاحب مسافرخانه که به او دل بسته، پیرزن نظافتچی که میخواهد مادرش باشد و زن سیاهپوشی که در طبقه هفتم ساکن است و اجازه ندارد با کسی همصحبت شود.
سبک داستان و نگارش کتاب سبک خاصی است و شاید نتوان آن را در ذیل سبکهای رایج و متداول دستهبندی کرد، اگر شنونده با قلم احمدی آشنا باشد به این مسئله پی میبرد که متن از نظر سبک نگارش و محتوی بسیار شبیه به اشعار نویسنده است، در داستان نیز اشعار مختلفی که از زبان شخص اول داستان سروده شدهاند، وجود دارد.
این رمان هشتاد قسمت دارد که هر قسمت دقیقا ادامه قسمت قبلی نیست اما داستان دارای یک نظم پیوسته است. متناسب با فضای داستان که هر لحظه بین واقعیت و خیال شناور است، در اجرا هم به این در هم تنیدگی دو دنیا توجه شده است.
در قسمتی از کتاب صوتی مسافرخانه، بندر، بارانداز میشنویم:
در باران راه میرفتیم، هر دو خیس خیس شده بودیم. من غمگین بودم. وقتی به مسافرخانه رسیدیم، هر کدام به اتاق خودمان رفتیم؛ من در زیرزمین و دختر در طبقه هفتم، در طبقه صاحب مسافرخانه و زنی که همیشه سایهاش را در پشت پرده دیده بودم.
#کتاب_صوتی #کتاب_رایگان #پادکست_صوتی #کتاب
Ещё видео!