25 شهریور 1320 روس ها به تهران نزدیک میشدند. رضا شاه شب قبل تا صبح نخوابیده بود و سراسیمه قدم میزد. او حالا باید آنچه را در 20 سال گذشته با چمگ و دندان به دست آورده بود رها کرده و پایتخت را ترک کند.
سه هفته قبل و با نزدیکشدن قوای متفقین به تهران در شهریور ۱۳۲۰، رضاشاه زیر فشار بحران متوسل به نخستوزیر سابقی شده بود که خود شش سال پیش او را عزل و خانه نشین کرده بود: محمدعلی فروغی.
رضا شاه از روس ها میترسید و وقتی شنید قرار نیست انگلیسیها در مقابل روسها از او حمایت کنند به راهکار فروغی فکر کرد و پذیرفت که راه حل فروغی، هم میتواند جان او را نجات دهد و هم دودمان سلطنت پهلوی را بر باد ندهد و هم تمامیت ارضی ایران را حفظ کند.
فرمولی که البته تأییدیه بریتانیا را هم داشت و خاطر رضاشاه را آسوده میکرد. راهکار فروغی این بود: رضا شاه ایران را ترک میکند تا روس ها که در راه تهران بودند از برچیدن اساس سلطنت و دستگیری رضاشاه به اتهام بیتوجهی به اخراج کارشناسان آلمانی منصرف شوند و با منتفی شدن انقراض سلطنت پهلوی پسر 22 ساله و خجول به جای پدر بر تخت بنشیند. شاه جوان را البته کسی چندان جدی نمیگرفت چه آنکه رضاشاه خود نیز وقتی با پیشنهاد فروغی مواجه شد گفته بود: مگر ولیعهد میتواند مملکت را اداره کند.
برای شاهی با اقتدار درهمشکسته و در آستانه اسارت به دست روسها، پس از استعفا دیگر جایی در ایران متصور نبود و بدین ترتیب طرح خروجش به همراه خانواده سلطنتی در دستور کار قرار گرفت.
منابع:
رضاشاه؛ روایت تبعید، مرگ و جسد مومیایی، نوشته پویا زارعی، بی بی سی فارسی
25 شهریور؛ روس ها آمدند، رضا شاه رفت!، نوشته مهرداد خدیر، عصر ایران
خاطرات محمود فروغی، تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد
Ещё видео!