زندگینامه آرتور میلر
آرتور میلر در ۱۷ اکتبر سال ۱۹۱۵ در یک خانواده مهاجر یهود در نیویورک به دنیا آمد. پدرش مهاجری از لهستان بود که با هجوم هیتلر از وطنش کوچ کرده بود. پس از چندی پدرش در دوره رکورد اقتصادی ورشکست شد، خانواده به ناچار به بروکلین نقل مکان کرد و آرتور نوجوان مجبور شد از صبح ساعت ۴ و پیش از رفتن به مدرسه به تحویل دادن نان بپردازد تا بتواند به خانوادهاش کمک کند. گفته مى شود این حوادث الهام بخش میلر در خلق خانه بروکلین در نمایشنامه”مرگ دستفروش” گردید .
در جوانی پس از خواندن داستان”برادران کارامازوف” نوشته داستایوفسکی به نویسندگی علاقهمند شده و براى تحصیل در رشته روزنامه نگارى در سال ۱۹۳۴ در دانشگاه میشیگان ثبت نام کرد. پس از آنکه در سال ۱۹۳۸ در رشته ادبیات انگلیسى فارغالتحصیل شد و به نیویورک بازگشت و در یک گروه نمایشى عضو شد و براى برنامههاى رادیویى، نوشتن را آغاز کرد و در این راه با شبکههاى CBS و NBC همکاری کرد. به روایت دانشنامه تئاتر ایران ، اولین نمایشنامه میلر که در برادوى روى صحنه رفت، “مردى که بخت یارش بود” نام داشت که پس از چهارمین اجرا، از صحنه کنار گذاشته شد .
سه سال بعد میلر نمایشنامه”تمام پسران من” را نوشت که جایزه انجمن منتقدان ادبیات نمایشى نیویورک و جایزه تونى را برای او به ارمغان آورد. در سال ۱۹۴۴ میلر مدتى را در اردوگاههاى نظامى به سر برد تا ماده اولیه نمایشنامه داستان”جى جو” را جمع آورى و تهیه کند. او در سال ۱۹۴۵ اولین رمان خود را با نام”کانون”را در ضدیت با فاشیسم قلم زد. در سال ۱۹۴۹ او نمایشنامه”مرگ دستفروش” را آفرید که برایش شهرتى جهانى به ارمغان آورد و به یکى از دستاوردهاى ارزشمند تئاتر مدرن آمریکا بدل تبدیل گشت .
اوایل دهه ۵۰ مقارن با اجرای نمایش”بوته آزمایش” در بروکسل بود. “بوته آزمایش” اعتراض به فضای سرکوب سیاسی در دوران “مک کارتیسم” بود و داستان محاکمه دیوانهوار فردی را نقل می کرد که به جادوگری متهم شده بود. این نمایشنامه استعارهای از سلطه مک کارتیسم بر جامعه و نوعی دفاع از آزادی عقیده و بیان بود .
این نمایشنامه که موفق به دریافت جایزه”آنتونت پرى” شده بود به رکورد بالاترین دفعات اجرا در میان آثار میلر دست یافت. در همین اثنا هیات رسیدگى به جریان کمونیست که از سوى مجلس آمریکا مامور به فعالیت شده بود، میلر را به اتهام عقاید کمونیستى مورد بازخواست و بازجویى قرار دادند. او اعتراف کرد که به همراه چهار یا پنج نویسنده دیگر در چنین جلساتى شرکت کرده است اما از افشاى نام دیگر نویسندگان خودداری کرد و به همین دلیل در لیست سیاه قرار گرفت .
بعد از این واقعه او به اخذ دکتراى افتخارى از دانشگاه میشیگان نائل آمد . .
.
آرتور میلر سبک رئالیستی منحصر به فردی داشت و در آثارش تصویر دقیقی از جامعه معاصر و ارزشهای رو به زوال آن را به نمایش گذاشت. . .
آرتور میلر محور بسیاری از آثارش را برپایه این پرسش استوار ساخته بود که آیا در دنیای امروز با وجود خانوادههایی که فروپاشیدهاند و مردمی که به ناچار نمیتوانند مدت طولانی در یک مکان اقامت گزینند، پایه و اساسی برای زندگی انسآنها باقی خواهد ماند؟میلر سخن معروفی دارد که نشانگر مسئولیتپذیری گریزناپذیر انسان مدرن نسبت به جهان پیرامونش است:«ما همه در کشتارهای ویتنام، عراق، افغانستان و … مسئولیم . ما سیاستمدارانی را به کرسی قدرت مینشانیم، به آنها مالیات پرداخت می کنیم و سکوت میکنیم، پس دستمان به خون همه مظلومینی آلوده است که سیاستمداران ما آنان را به نابودی میکشند .
آرتور میلر را استاد دیالوگنویسی می دانند.نمونه دیگر”نوعی داستان عاشقانه” است، نمایشنامهای که به رابطه پیچیده یک کارآگاه با زنی که از پرونده زیر نظر او اطلاع زیادی دارد میپردازد. آرتور میلر در این متن نیز همان اصل چگالی سطوح در محدوده کوچکی از کلمات را رعایت میکند .
میلر در به تصویر کشیدن درگیری های اخلاقی انسان معاصر و معضلات جوامع مدرن تا حد زیادی وامدار هنریک ایبسن، سردمدار نمایشنامهنویسی مدرن است. از حیث سبک و نوآوری های نمایشی نیز آرتور میلر جایگاهی خاص در ادبیات نمایشی سده بیستم دارد چون اولین نمایش نامه نویسی است که درگیری های ذهنی و خاطرات شخصیت نمایشی را در مرگ دستفروش به عرصه اجرا درآورده و حال و گذشته را در هم آمیخته است .
آرتور میلر علاوه بر نمایشنامهنویسی، در فیلمنامهنویسی و مقالهنویسی هم دستی داشته که در جای خود قابل بررسی هستند. .
آرتور میلر در دهه ۹۰ هم دو نمایشنامه دیگر نوشت که یکى از آنها آخرین آمریکایى نام داشت.آرتور میلر در ۱۹۶۱ گفته بود:«من تصور میکنم یک روزنامه خوب آن است که انگار یک ملتی با خودش صحبت میکند.» یک دهه پس از آنکه آرتور میلر چنین عبارتی را بر زبان آورد، دو گزارشگر از واشنگتن پست با انتشار سلسله مقالههایی باعث سرنگونی رییسجمهور امریکا ریچارد نیکسون شدند.او در آثار خود از افسانههای یونان به ویژه آثار سوفوکل الهام میگرفت و معتقد بود شخصیتهای نمایشنامههای مختلف از”مدهآ” و”هملت” تا”مکبث” همه در تلاش بودهاند تا به حقوق انسانی خود در جامعه دست یابند.میلر با بسیاری از اهل قلم پیر و جوان ایرانی دیدار داشت و از نزدیک هم با اوضاع و احوال و نویسندگان و شاعران معروف ایران مانند محمد علی سپانلو، شهریار مندنی پور و محمود دولتآبادی آشنایی داشت و در برخی موارد هم گزارشهایی درباره مسائل و مشکلات نویسندگان کشورهای دیگر به وی ارجاع میشد تا به عنوان پیر کانون نویسندگان آمریکا بتواند از هم سلک های خود دفاع کند.میلر در سال ۲۰۰۲ مفتخر به دریافت نشان افتخار ادبى اسپانیا شد و در دهم فوریه ۲۰۰۵ در خانهاش به دیار باقی شتافت؛ اما به قول خودش:«وقتى نوشتى، دیگر نمىمیرى.”
Ещё видео!