جزییات جنایت وحشتناکی که به خاطر خیانت زن متأهل اتفاق افتاد
18 تیره ساله 1400 بود که گزارشه گم شدنه یه مرده 27 ساله به پلیسه تهران اعلام شد
خیلی زود با اعلامه این خبر
تحقیقات برای پیدا کردنه این مرد شروع شد
یاشار یه مرده متاهل بود که جدیدا صاحبه یه پسر بچه ام شده بود
اونجوری که خونواده ی یاشار میگفتن
یاشار کارمنده یکی از اداراته دولتی بودو جدیدا تونسته بود یه خونه توی شهره پرند بخره
از وقتیم یاشار این خونه رو خریده بود برای کارای مختلفه این خونه به پرند رفتو آمد داشت
همسره یاشار میگفت
یاشار 24 ساعت بود که توی محله کارش شیفت بود
وقتی آخرین بار بهش زنگ زدم گفت میره یه سر پرندو چن ساعت دیگه میاد خونه
ولی بعده این تماس گوشیش خاموش شدو هرچی بهش زنگ زدم فایده ای نداشت
توی قدمه اول پلاکه ماشینه یاشار به تمامه واحدای گشتی اعلام شد
ولی هیچ ردی از یاشارو ماشینش به دست نیومد
تا اینکه حدوده یه روزه بعد به مامورای آگاهیه تهران خبر رسید
جسده یه مرده جوون حوالیه جنوبه شرقه تهران پیدا شده
این جسد داخله یه پتو بودو عابرایی که داشتن ازونجا زد میشدن پیداش کرده بودن
با کشفه این جسد مامورای آگاهی راهیه اونجا شدن
با اینکه هیچ مدرکه شناسایی همراهه مقتول نبود ولی
صورته جسد سالمو قابله شناسایی بود
برای همین نیروهای پلیسه حاضر توی صحنه با بررسیه عکسه افراده گم شده توی بانکه اطلاعاتی
خیلی زود متوجه شدن جسد متعلق به یاشاره 27 سالس
با مشخص شدنه هویته جسد
پیکره یاشار با دستوره بازپرسه پرونده برای تحقیقاته تکمیلی به پزشکیه قانونی منتقل شد
به خونواده ی یاشارم اطلاع داده شد تا برای شناسایی یاشار به پزشکیه قانونی برن
بعده چن ساعت خونواده ی یاشار خودشونو به پزشکیه قانونی رسوندنو اونام تایید کرد که جسده پیدا شده متعلق به یاشاره
موضوعه گم شدنه یاشار حالا دیگه رنگ و بوی جنایت گرفته بود برای همین تیمه جنایی تحقیقاته فنیه خودشو شروع کرد
چیزی که موضوعو عجیب میکرد این بود که مقتول با هیچ کس خصومتی نداشته
بازپرسه پرونده دستوره بررسیه تماسا و پیامای خطه تلفنه یاشارو صادر کرد
با بررسیه این تماسا خیلی زود مشخص شد
یاشار با اینکه متاهل بوده ولی با یه زنه جوون به اسمه ثریا در ارتباط بوده
همین سرنخ کافی بود تا بازپرسه پرونده دستوره بازداشته این زنو صادر کنه
ثریا چن ساعته بعد بازداشت شدو به اداره آگاهیه تهران منتقل شد
ولی وقتی ثریا پشته میزه بازجویی نشست گفت اصلا یاشارو نمیشناسه و باهاش هیچ ارتباطی نداره
همین موضوع مشخص میکرد کلیده حله این معما توو دستای ثریاس
با وجوده انکارای ثریا وقتی لیسته تماساو پیامای ردو بدل شدش به یاشار بهش نشون داده شد
ثریا دیگه نتونست چیزیو انکار کنه و شروع به اعتراف کرد
ثریا میگفت
من 30 سالمه و 11 ساه پیش با اجباره خونوادم با شوهرم ازدواج کردم
درست یه سال بعده ازدواجمون منو همسرم صاحبه یه پسر شدیمو پسرم الان 10 سالشه
توو همه ی این سالا منو شوهرم شدیدا باهم مشکل داشتیمو مدام دعوا و درگیری داشتیم
چن بار حتی به خاطره این اختلافا سعی کردم از شوهرم طلاق بگیرم ولی بازم هربار همسرم قول میداد که خودشو اصلاح میکنه
ولی این فرصت دادنای منم فایده ای نداشتو دوباره بعده چن روز که از طلاق منصرف میشدم رفتارای بده علی شروع میشد
این اواخر دیگه اوضاع ازونیم که فک میکردم بدتر شده بودو علی معتاد به مواده مخدر شده بود
افسردگی گرفته بودمو داشتم دیوونه میشدم
تا اینکه یه روز که رفته بودم خونه ی مادرم اینا موقعه برگشت سواره یه ماشین شخصی شدم
راننده ی این ماشین یاشار بود
بین راه سره صحبت بینمون باز شدو شروع کردم برای یاشار دردو دل کردن
رابطه ی منو یاشار ازینجا شروع شد
موقع پیاده شدن شماره ی همدیگرو گرفتمو بعده اون همش باهم در ارتباط بودیم
چن وقتی از رابطمون گذشت
شوهرم متوجه تغییره رفتاره من شده بود
چون از وقتی من با یاشار دوست شده بودم رفتارم بهتر شده و بودو آرومتر شده بودم
خیلیم دیگه به علی گیر نمیدادم ولی مدام گوشی دستم بود
همین مسئله ام باعث شد علی بهم مشکوک بشه
یه روز که خواب بودم علی یواشکی گوشیمو برداشتو چک کرد
من اون روز یادم رفته بود پیامای ردو بدل شده بینه خودمو یاشار پاک کنم
واسه همین علی متوجه خیانته منو ارتباطم با یاشار شد
علی وقتی متوجه شد زندگیو واسم عینه جهنم کرد
سریع زنگ زدو این موضوعو به عباس برادرمم گفت
اونشب عباس اومد خونمون
جفتشون منو گرفته بودن به باده کتک
وقتی آرومتر شدن نقشه کشیدن که یاشارو ادب کنن
واسه همین به من گفتن به یاشار زنگ بزنمو بکشونمش سره قرار
منم همین کارو کردم
فردای اون شب یعنی روزه حادثه با یاشار قرار گذاشتم
یاشار از همه جا بی خبر اومد سره قرار
داداشمو شوهرمم کمین کرده بودن تا به محضه اینکه من سواره ماشین شدم اونم سوار شن
تا یاشار جلوی پام وایسادو من سوار شدم
علیو عباسم سواره ماشین شدن
یاشار مونده بود چه خبره
شروع به داد بیداد کرد ولی فایده ای نداشت
...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔴 لینک سابسکرایب:
[ Ссылка ]
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن:[ Ссылка ]
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم:[ Ссылка ]
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران:[ Ссылка ]
📽️خفاش شب:[ Ссылка ]
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
:[ Ссылка ]
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پرونده_جنایی
#پرونده_مستند
#قتل
![](https://i.ytimg.com/vi/AbdgvKE2QLk/maxresdefault.jpg)