یادت میاد یه روز برات دوسِت دارم میخوندم
با شوق رویت تا سحر چشم انتظار میموندم
اما دیگه تموم شد، عمرم به پات حروم شد
از من نصیحت بشنو ای دل
آروم بگیر تو سینه که زندگی همینه
روز از نو روزی از نو ای دل . .
خسته شدم از بس که با غریبهها دیدمت
در راه عشق و عاشقی چه بیوفا دیدمت
دلتنگیات برای من بود لطفت برای دیگرون
رنج و غمت تو سینهی من، خودت سرای دیگرون
اما دیگه تموم شد عمرم به پات حروم شد
از من نصیحت بشنو ای دل
آروم بگیر تو سینه که زندگی همینه
روز از نو روزی از نو ای دل . .
![](https://i.ytimg.com/vi/HSr8vFGC178/maxresdefault.jpg)