با کمک دوست پسرم به سبک فیلمای هالیوودی شوهرمو کشتم ... | پرونده های جنایی ایرانی
یکی از روزایه ابانه ساله 1400 بود که
مردی 42 ساله به اسمه شهروز به اورژانسه یکی از بیمارستانایه تهران منتقل شد
شهروز زمانی که به بیمارستان منتقل شد اصلا حالو اوضاعه خوبی نداشتو دچاره درده شدیده قفسه ی سینه شده بود
به سرعت تمامه کارهایه لازم برایه بهبوده شهروز شروع شدو به بخشه مراقبتایه ویژه منتقل شد
اما فردایه اونروز
تویه بیمارستان شهروز دچاره ایست قلبی شدو کاری از دسته پزشکایه بیمارستانم بر نیومد
همسر و پدر مادره شهروز کسایی بودن که این مردو رسونده بودن بیمارستان میگفتن
چن وقتیه شهروز مدام حالش بد میشه و میاریمش بیمارستان
اونجوری که پزشکا میگن شهروز دچاره مشکله قلبی شده و در نهایت امروز جونشو از دست داد
چون چندین بار شهروز سابقه ی بیماری داشتو در نهایت این اتفاق براش افتاده بود
پزشکام به چیزی مشکوک نشدنو جوازه دفنه این مرد صادر شد
شهروز فردای روزه فوتش به زادگاهش که یکی از شهرایه غربیه کشور بود منتقل شدو اونجا به خاک سپرده شد
حدوده 2 سالی از فوته شهروز گذشت
پدرو مادره شهروز هر چن وقت یه بار میومدن خونه ی عروسشون تا نوه هاشونو ببینن
آخرین بار اواخره مهره امسال زمانی که مادره شهروز رفت تهران تا نوه هاشو ببینه
زنه همسایه قبله اینکه مادره شهروز وارده خونه بشه کشیدش کنارو رازه عجیبیو بهش گفت
زن همسایه میگفت
از بعده فوته شهروز یه مرده غریبه مدام به خونه ی عروستون رفت و آمد میکنه
چندین بار دیدمش و بهش مشکوک شدم
یه دفعه از عروستون پرسیدم که این آقا کیه گفت برادره ناتنیمه
چن وقتی که گذشت
دوباره به صورته اتفاقی ازش پرسیدم این مرد کیه
انگار یادش رفته بودو گفت داییمه
حتی بهش گفتم چرا این آدم وقتی شهروز زنده بود به خونتون رفت و آمد نداشت که گفت
چون شهروز باهاش مشکل داشتو اجازه نمیداد بیاد خونمون
وقتی دیدم هر دفعه که ازش در مورده این مرد میپرسم دستو پاشو گم میکنه و متناقض حرف میزنه
کنجکاو شدم
واسه همین یه دفعه از نوه هاتون که داشتن توو کوچه بازی میکردن پرسیدم
ولی اونا میگفتن این مرد دوسته مامانونه
به نظرم این موضوع خیلی مشکوکه و باید به خاطره نوه هاتون پیگیره موضوع بشید
این گفته هایه زنه همسایه باعث شد
مادره شهروز به موضوع مشکوک بشه و از عروسش در مورده این آدم بپرسه
ولی وقتی مادره شهروز از نسیم در مورده این مرد سوال کرده بود
نسیم با یه حالته خیلی تند جوابه مادر شوهرشو داده بودو از خونه بیرونش کرده بود
این رفتاره نسیم باعث شد
مادره شهروز با همسرش تماس بگیره و باهم به اداره ی آگاهی بیان تا از عروسشون به خاطره مشکوک بودنه مرگه پسرشون شکایت کنن
مادره شهروز میگفت
به خاطره مشکوک بودنه حرفاو رفتارایه این زن
اومدیم اداره ی اگاهی تا مرگه پسرمون مورده بررسی قرار بگیره
چون الان که میبینیم نسیم با یه مرده غریبه در ارتباطه
اصلا بعید نیست که پسرمونو کشته باشه
با شکایته این زنو مرد
پرونده ای برای مرگه مشکوکه شهروز تشکیل شدو تحقیقات در مورده این پرونده شروع شد
خیلی زود به دستوره بازپرسه پرونده تحقیقاته نامحسوس در مورده این زن شروع شد
تویه تحقیقاته میدانیم مشخص شد
این زنو شوهر مدته خیلی زیادی بوده که باهم نمیساختنو باهم دعوا و درگیری داشتن
بررسیه نامحسوسم نشون میداد مرده غریبه هنوزم هرروز به خونه ی نسیم رفتو آمد داره
در این شرایط بود که بازپرس دستوره نبشه قبر داد تا بقایایه جسد به پزشکیه قانونی منتقل بشه و علته اصلیه مرگ مشخص شه
در حینی که تحقیقاته نامحسوس ادامه داشت مشخص شد مرده غریبه هیچ نسبته فامیلی ای با نسیم نداره
چن روز بعدم با بررسیه دقیقه پزشکیه قانونی مشخص شد
علته مرگ مسمومیت دارویی بوده و باعثه ایست قلبیه شهروز شده
یواش یواش تیکه هایه پازل داشت کامل میشدو با کامل شدنه تیکه ها
فرضیه ی جنایت پررنگ تر میشد
با بدست اومدنه تمامه سرنخایه لازم
بازپرس دستوره بازداشت نسیم و مرده غریبه رو صادر کرد
وقتی نسیم پشته میزه بازجویی قرار گرفت
هنوزم خیلی اصرار داشت که شهروز در اثره ایسته قلبی جونشو از دست داده
ولی وقتی متوجه شد جسد نبشه قبر شده و توسطه پزشکیه قانونی مورده بررسی قرار گرفته
راهی جز گفتنه حقیقته ماجرا نداشتو شروع به اعتراف کرد
نسیم میگفت
منو شهروز 14 ساله که ازدواج کردیم
از همون فردایه عروسیمونم دعواهامون شروع شد
ولی هیچوقت جلویه بقیه دعوا نمیکردیم
شاید صدامونو میشنیدن ولی هیچوقت جلویه کسی رفتاره بدی نداشتیم
شهروز یه آدمه لج بازو یه دنده بود
اصلا به هیچ حرفه من گوش نمیداد
تویه هیچ کاریم کمکم نمیکرد
فقط ماهیانه برام پول میریخت
فک میکرد زن فقط احتیاج به پول داره
به مادرم جریانو گفتم
گفتم میخوام از شهروز جدا شم
ولی مادرم میگفت
این کار تویه خونواده ی ما آبروریزیه
باید هرجوری که شده باهاش زندگی کنی
7 سای که از زندگیمون گذشت
من باردار شدم
از وقتی باردار شدم
اخلاقه شهروز خوب شد
وقتیم بچه به دنیا اومد شهروز خیلی خوشحال بود
یک سالی گذشتو من بچه ی دومم باردار شدم
ولی برخلافه دفعه ی پیش
شهروز دیگه نه خوشحال بود نه دیگه رفتاره خوبی داشت
...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔴 لینک سابسکرایب:
[ Ссылка ]
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن:[ Ссылка ]
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم:[ Ссылка ]
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران:[ Ссылка ]
📽️خفاش شب:[ Ссылка ]
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
:[ Ссылка ]
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پرونده_جنایی
#پرونده_مستند
#قتل
![](https://i.ytimg.com/vi/KkMX_y8o0Jc/maxresdefault.jpg)