آرزوی عروسک پارچه‌ای قسمت 40 (Bez Bebek Farsi)
Bez Bebek Persian Dubbed
داستان ما از جایی به نام کشور اسباب بازی ها آغاز می شود که نانان آرزو دارد انسان باشد
در 100 سالگی او اما جوکر که در کشور اسباب بازی نیز زندگی می کند ، همین آرزو را می کند
صدمین سالگرد تولد او اما یک آرزو فقط یک بار می تواند آرزو شود. به همین دلیل جوکر دشمن نانا می شود. پری سر کولینا اکسیر را برای نانا آماده می کند تا در زمین پرسه بزند. اما جوکر این اکسیر را می دزدد و محصولات بیشتری تولید می کند. با تشکر از این ، جوکر می تواند هر طور که بخواهد به زمین بیاید و برود. نانا تصمیم می گیرد با همسر قدیمی خود ، ماکبوش زندگی کند. اما انسان بودن شرایطی دارد.
فقط 3 نفر می توانستند راز او را بدانند. اگر یک نفر چهارم بفهمد ، نانان دوباره به یک عروسک گرد تبدیل می شود و برای همیشه روی زمین گیر می کند. ياغمور و إمري اولین کسی هستند که درباره آن اطلاعات کسب می کند
راز نانا نانا شروع به زندگی با آنها می کند و می گوید که دوست ماکبوش است و به دنبال کار است. نانا هر نیمه شب به یک ردل تبدیل می شود و صبح دوباره به انسان بازمی گردد. نانا عاشق یامور و پدر امر ، هاکان می شود. اما او متوجه شد که او در شرف ازدواج با زنی بدجنس به نام سیمگ است. سیمگ قصد دارد بچه ها را به یک مدرسه شبانه روزی بفرستد ،
ماكبوش را به خانه سالمندان بفرستید و نانا را در خانه نگذارید. با این حال ، هاکان با دیدن نانان عاشق او شد اما نمی توانست آن را به نانا بگوید. به همین دلیل است که او از سيمغي منصرف می شود و سعی می کند تا جایی که می تواند عروسی را به تعویق بیندازد. سيمغي و دخترش أوزغي ، نانا را ذره ای دوست ندارند و جوکر همیشه کاری می کند که مانع انسان بودن نانا شود.
اما از آنجا که نانا کاملاً انسانی نیست ، هر وقت با استفاده از جادوگری از او دور می شود. او معمولاً از کولینا کمک می خواهد. هنگامی که یک روز کولینا به زمین آمد ، او عاشق مدیر مدرسه إمري و ياغمور شد. بنابراین او اغلب بازدید از زمین را شروع می کند و در این میان به نانان کمک می کند.
#آرزوی عروسک پارچه‌ای #Focus Film #ناناهاكان
