انیمیشن من نفرت انگیزمینیون ها ماجرای فرد تبه کاری به نام گورو است که همیشه لباسی سیاه به تن دارد. ماجرا از آنجایی آغاز میشود که گرو خبر دزدیده شدن هرم مصر را به طور مرموزی میشوند. گورو تصمیم میگیرد برای تحت تأثیر قرار دادن رئیس بانکی که از آن وام میگیرد، ماه را بدزدد. البته گورو در این کار تنها نیست و یک مخترع بزرگ به نام دکتر نفاریو و دستیارانش به نام مینیمون ها نیز به او در انجام کارهای خلافش کمک میکنند. مینیمون ها موجوداتی زرد رنگ و بسیار کوچک و بامزه هستند که به خرابکاری علاقهی خاصی دارند. گورو برای دزدیدن ماه به دستگاه کوچک کنندهای نیاز دارد تا بهوسیلهی آن ماه را کوچک کند. او به آنجا میرود ولی وکتور رقیب او که از قضا پسر رئیس بانک است، دستگاه را از او میدزدند. گورو سعی میکند دستگاه را از وکتور پس بگیرد اما امنیت خانهی او بسیار بالاست و راه ورودی پیدا نمیکند. در همین حین گورو متوجه سه دختر کوچک و بامزهای میشود که برای فروختن شیرینیهایشان وارد خانهی وکتور میشوند. گرو با دیدن آنها فکر تازهای به سرش میزند و از دکتر نفاریو میخواهد تا رباتهای کوچکی بسازد تا آنها بتوانند وارد خانهی وکتور شوند. از سوی دیگر به یتیم خانهای که محل زندگی سه دختر شیرین و دوست داشتی است میرود و با کلی دروغ و حیله سرپرستی آنها را بر عهده میگیرد. او به کمک بچهها و روباتها دستگاه کوچککننده را از وکتور پس میگیرد اما به مرور زمان با اینکه روابط خوبی با بچهها ندارد ولی کمکم به آنها علاقهمند میشود. علاقهی گورو به بچهها باعث تغییر کردن او شده و این قضیه دکتر نفاریو را نگران میکند. به همین علت دکتر نفاریو به یتیمخانه زنگ میزند و میگوید گورو میخواهد بچهها را پس بدهد. گورو ناراضی است ولی چارهای ندارد جز اینکه بچهها را به یتیمخانه بازگرداند. بچهها گورو را به مراسم جشن خود در مدرسه دعوت میکنند، ولی تاریخ آن در همان روزی است که او میخواهد ماه را بدزدد. در آن روز گورو به فضا میرود و با دستگاه کوچککننده ماه را کوچک میکند و با خود به زمین میآورد. از سوی دیگر پس از رفتن بچهها گورو جای خالی آنها را به شدت حس میکند. گورو در آخر نمیتواند دوری آنها را تحمل کرده و به دنبال آنها میرود
Ещё видео!