ماجرای اتوبوس ارمنستان از سری قتلهای زنجیرهای ایران است که در تابستان سال ۱۳۷۵ (1996) رخ داد. دستگاه اطلاعاتی حکومت اسلامی میل داشت شمار بسیاری از چهرگان راستین فرهنگی کشور را در یک صانحه ساختگی به مرگ و نیستی بفرستد. البته اینکار "صحنه سازی" از آغاز حکومت اسلامی برای سر به نیست کردن مخالفین کاملا مرسوم بوده است: ترور با موتور، ترور با ماشین، ساختن تصادف و صانحه عمدی در جاده، کوه و هوا و زمین که از گذاشته بمب کوچک در ماشینها گرفته تا به دره فرستادن اتوبوسها، دستکاری در هلیکوپتر و ایجاد انفجار در هواپیما مسافربری و زدن هواپیمای ارتشی با موشک خودی و دهها روش اهریمنی دیگر که در همه حال انجام شدن است و در رسانه ها تنها از "نقص فنی" گفته میشود.... ! ـ بهرحال اگر برگردیم به همان اتوبوسی که قرار بود به ته دره برود، دو تن از چهار متهم اصلی دادگاه قتلهای زنجیرهای مستقیما در آن ترور دست داشتند، "خسرو براتی" راننده اتوبوس و م"صطفی کاظمی" که مسافران را مورد بازجویی قرار داد. ؛
بگفته منصور کوشان: پیش از رسیدن به مرز و در گردنه حیران، دم صبح ناگهان متوجه میشوند که اتوبوس بر سر یکی از پیچها ایستاده و راننده هم پشت فرمان نیست. ولی او را کمی دورتر میبینند که خارج از اتوبوس ایستاده است. پس از کنجکاوی، راننده میگوید "خوابم برد، ترسیدم و پیاده شدم تا ...". در این زمان نویسندگان با وجود ترس و دلهره همچنان به سفر ادامه میدهند ولی دو نفر در نزدیکی راننده مینشینند و او را می پایند. پس از درنگ کوچکی و دنده عفب گرفتن اتوبوس و راندن آن به جلو (حدود ۴ متر آنطرف تر) راننده دوباره در حال رانندگی اتوبوس را رها میکند واز درب راننده به پایین میپرد. بیدرنگ شهریار مندنیپور کنترل فرمان را در دست میگیرد و مسعود توفان ترمز دستی را میکشد و اتوبوس می ایستد و نویسندگان در شوک ناهنجاری از اتوبوس پیاده میشوند.
ناگفته نماند که وزارت اطلاعات از سوار شدن چندین نفر را با بهانه های گوناگون و شیوه های بظاهر منطقی از راهی شدن به ارمنستان و سوارشدن در آن اتوبوس جلوگیری کرده بود: مثلا پاسپورت مسعود بهنود را گرفته و به او پس نداند تا ویزا صادر نشود. (امروزه دیگر کاملا روشن است که مسعود بهنود، عطا الله مهاجرانی، اکبر گنجی، ابراهیم نبوی ، گوگوش ، فرخ نگهدار، و بسیارانی دیگر از این دست که از طرف وازارت اطلاعات به بیرون اعزام شده اند تا در لباسها گوناگون به اصطلاح "اوپوزیسیون برون مرزی" یا به اصطلاح "هنرمند" و یا "نویسنده و روزنامگار" و یا "برنامه ساز رادیو و تلویزیون" و یا "کارشناس و متخصص" و "استاد دانشگاه" در رسانه ها مطرح میشوند و در پیشبرد منویات حکومت اسلامی کوشا باشند و خوراک فکری تولید کنند و کنترل اوضاع را در دست خودشان داشته باشند. البته گاهی نفشهای مختلف ایفا میکنند و بری رد گم کردن و ایجاد گیجی در خوانندگان یا شنوندگان ، سخنان تندی هم به حکومت اسلامی ممکن است بزنند ولی بی شک نمیتوانند رد خود را گم کنند زیرا سالیان درازی گذشته است و همگان دست حکومت اسلامی در رشد و نمو این "علف های هرز" را پس از انجام وظیفه شرعی "تقیه"و حقه و کلک و فریب و نیرنگ های اسلامی در این همه سال خوانده اند و میدانند که ایشان از کجا خط میگیرند و به کدام دسته و گروه وابستگی دارند.؛
![](https://i.ytimg.com/vi/k14wr30L69E/mqdefault.jpg)