مجموعه: تفسیر گلستان سعدی
لیست پخش: باب دوم در اخلاق درویشان
قسمت: حکایت 31 اسیر شدن سعدی
مفسر: اَرمد(علیرضا فولادی)
برای دیدن دیگر ویدئوهای ادبی، فلسفی و فراشناختی من محفلِ اَرمد را دنبال کنید.
*************************************************************************
صفحات مجازی محفل اَرمد:
zil.ink/mahfel_armad
instagram.com/mahfel_armad
telegram.me/mahfel_armad
youtube.com/@mahfel_armad
aparat.com/mahfel_armad
*************************************************************************
متن این قسمت:
از صحبت یاران دمشقم ملالتی پدید آمده بود. سر در بیابان قدس نهادم و با حیوانات انس گرفتم.
تا وقتی که اسیر فرنگ شدم و در خندق طرابلس با جهودانم به کار گل بداشتند.
یکی از رؤسای حلب که سابقهای میان ما بود گذر کرد و بشناخت و گفت: ای فلان! این چه حالت است؟!
گفتم: چه گویم:
همیگریختم از مردمان به کوه و به دشت
که از خدای نبودم به آدمی پرداخت
قیاس کن که چه حالم بود در این ساعت
که در طویله نامردمم بباید ساخت
پای در زنجیر پیش دوستان
به که با بیگانگان در بوستان
بر حالت من رحمت آورد و به ده دینار از قیدم خلاص کرد و با خود به حلب برد و دختری که داشت به نکاح من در آورد به کابین صد دینار.
مدتی بر آمد، بدخوی ستیزه روی نافرمان بود. زبان درازی کردن گرفت و عیش مرا منغّص داشتن.
زن بد در سرای مرد نکو
هم در این عالم است دوزخ او
زینهار از قرین بد زنهار
وَ قِنا رَبَنا عذابَ النّار
باری زبان تعنّت دراز کرده همیگفت: تو آن نیستی که پدر من تو را از فرنگ باز خرید؟
گفتم: بلی! من آنم که به ده دینار از قید فرنگم باز خرید و به صد دینار به دست تو گرفتار کرد.
شنیدم گوسپندی را بزرگی
رهانید از دهان و دست گرگی
شبانگه کارد در حلقش بمالید
روان گوسپند از وی بنالید
که از چنگال گرگم در ربودی
چو دیدم عاقبت خود گرگ بودی
*************************************************************************
لیست پخش های مرتبط:
باب دوم گلستان سعدی:
youtube.com/playlist?list=PLUUtPylwo4Yj2-PSKcEchO56O_T5rOESc
باب اول گلستان سعدی:
youtube.com/playlist?list=PLUUtPylwo4YiEcAIcR-EkkikWI392AyOC
دیباچه گلستان سعدی:
youtube.com/playlist?list=PLUUtPylwo4YgjyDyuDSqq0lHhJ8zeFOO3
Ещё видео!