قرن ششم هجری در تاریخ ایران زمین قرنی ویژه و با اهمیتی بسیار است که شباهت های بسیاری نیز با زمانه زندگی ما دارد.
این قرنی است که سه سلسله مهم غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان در آن بر ایران زمین حاکم می شوند.
قرن ششم در میانه دو دوران سرنوشت ساز در تاریخ ایران قرار دارد. از یک سو دوران طلایی شکوفایی فرهنگی ایران در قرنهای چهارم و پنجم و همزمان با حکومت های سامانیان و آل بویه را داریم که در آن چهره های بزرگی چون پورسینا، بیرونی، رازی، رودکی، فردوسی، بایزید بسطامی و منصور حلاج در حوزه های علم، هنر و عرفان تاریخ ساز می شوند، و از سوی دیگر فاجعه یورش ویرانگر مغول را داریم که یکی از ویرانگرترین ضربه های تاریخ را بر پیکر ایران زمین وارد می سازد. می تواند قرن ششم هجری را قرنی دانست که دوران طلایی فرهنگ را به دوران فاجعه متصل می سازد.
قرن ششم ، قرنی است که در آن فقیهان و کلامیون بر صدر می نشینند. امام محمد غزالی در آغاز این قرن است که از دنیا می رود و میراثی که از او به جای می ماند بدن نحیف و تازیانه خورده فلسفه است و تصوفی که پس از آنکه نفس عرفان ایرانی بریده می شود، خود را میراث دار عرفان می سازد.
در این قرن هنر خوار می شود و گرچه با از رمق افتادن فلسفه و عرفان ، فرهنگ در شعر پناه می گیرد تا این قرن شاهد ظهور شعرای بزرگی چون عطار نیشابوری، سنایی، نظامی، انوری و خاقانی باشد، ولی آنچه از شعر این شعرای بزرگ برداشت می شود، شکوایه ای دردناک از زمانه ای است که در آن به گفته انوری بر گردن سفلگان ردا و بر گردن آزادگان پالهنگ بود، و سنایی این عصر را دوران به شهرت رسیدن مسخرگان و سفلگان می داند. زمانه ای که در آن فرومایگان و سفلگان قدرت و مسخرگان اعتبار و شهرت می یابند. شکوایه ای که ما نیز در عصر خود می توانیم آن را با همان نوای حزن تاریخی اش بخوانیم و با آن دیده دریا سازیم.
در همین عصر تاریک است که قهرمانی چون سهروردی تولد می یابد تا در طول زندگی کوتاه سی و شش ساله خود یک تنه آنچه را در حال زوال در حوزه فلسفه و عرفان ایرانی است به زندگی بازگرداند، و هم عصر با اوست که امام فخر رازی هم درس و دوست دوران جوانی او وظیفه خود را تثبیت میراث امام محمد غزالی میسازد. یکی جان در راه رویای بزرگ خود می بازد و دیگری هم پیمان سلطان محمد خوارزمشاه می شود و در پای منبر او همیشه دو سرباز ترک با شمشیری آخته می ایستند.
میراث یکی را 150 سال بعد حافظ شیرازی از زمین بر می گیرد و هزاران صفحه تالیفات دیگری برای قرنها به یکی از مهمترین منابع اندیشه دینی علاقه مند به علوم عقلی بدل می شود و با این حال مولانا او را رازدار دین نمی داند.
در این جلسه که به بررسی فصل پنجم از کتاب تاریخ اندیشه ایران به قلم دکتر جواد طباطبایی اختصاص دارد، تلاش من این بوده که به اختصار مختصات ویژه زمانه زیست امام فخر رازی و هم عصر او شهاب الدین سهروردی، و شباهت های قابل تامل این دوران و زمانه ما را ترسیم کنم.
Ещё видео!