داستان طنز حاکم در اسارت دزدان - داستان خنده دار گداخان و سلطان - سفرهای گداخان

داستان گداخان و سلطان امروز بمب خنده است ! سلطان بیچاره ای که به عشق شب کاری قدم گذاشت سر از اردوگاه دشمن درآورد ! بیچاره که عینهو الاغ در گل گیر کرده بود و سرش پای چوبه دار بود ناگهان فرشته ی نجاتش رسید ! این فرشته ی نجات نه آدمی بود و نه فرشته بلکه یک موهبت الهی بود که در ذات هر کس هست ! داستان طنز گداخان و سلطان امشب رو به هیچ وجه از دست ندین که بمب خنده است !


⚠️⚠️⚠️ هــــــشــــــــدار ⚠️⚠️⚠️


⛔ هر گونه کپی و استفاده بدون مجوز از داستان های انحصاری ردپای شب اخطار کپی رایت به همراه دارد !!!
📌 دیگر داستان های طنز و خنده دار گداخان و سلطان را از دست ندین !!!🤣👇 📽️

داستان طنز سلطان و گداخان - این قسمت سفر تجاری به شهر کندوستان - سلطان و گداخان بازرگان میشوند
[ Ссылка ]

داستان های گداخان و سلطان - این قسمت سلطان و گداخان میروند هندوستان رمال شوند
[ Ссылка ]

داستان های طنز گداخان و سلطان - این داستان به دنبال زن نازا
[ Ссылка ]

داستان های گداخان و سلطان - این قسمت سلطان در حسرت شب جمعه - حکایتی طنز و خنده دار
[ Ссылка ]

داستان های طنز گداخان و سلطان - شبی که سلطان و گداخان میروند عیاشی - حکایت طنز
[ Ссылка ]

داستان خنده دار گداخان و سلطان - این داستان شبی که سه ابله می روند دزدی - حکایت طنز گداخان
[ Ссылка ]

داستان های طنز گداخان - این داستان سلطان به دنبال علاج بیماری لاعلاج - حکایت طنز و خنده دار گداخان
[ Ссылка ]

حکایت های طنز گداخان و سلطان - این داستان یار گم گشته باز آید به شلوار غم مخور - داستان های گداخان
[ Ссылка ]

گداخان و سلطان
سلطان و گداخان
داستان های گداخان
داستان گداخان
حکایت های گداخان
حکایت های گداخان و سلطان
ماجراجویی سلطان و گداخان
قصه های سلطان و گداخان
قصه های گداخان
گداخان
سلطان
داستان های طنز گداخان و سلطان
@gedakhanstorys

свернуть