"برای انتقام خون پدر تو چه بهائی باید بپردازیم؟ چند موشک، چند بمب، چند شهر و روستای ویرانشده آرامتان میکند؟ چند هزار کشته، چند میلیون آواره، دلتان را خنک میکند؟ میراث پدر شما برای این مردم چه بود که چنین پرمدعا آیندهی یک کشور، یک منطقه را به «انتقام سخت» گره میزنید؟
بسیار خُب. ما وطنفروشانی بدبخت و بیسواد و خائنیم. فقط سوألی داریم: حاشیهنشینهای این جغرافیا تا به کجا میبایست تاوان خون پدرت و ادعاهای مرکزنشینان و فرنگنشینان باسواد و حامی مقاومت را پرداخت کنند؟
باور کنید دیگر خونی به رگهایشان نمانده که به پای درخت مقاومت نثار کنند.
به سراغ دایههایی بروید که تن شکنجهشدهی عزیزانشان را از سدها و دریاچهها و رودها پیدا میکنند و به آنها بگویید آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد.
بروید و به آوارههای سوری بگویید نرقصید و کامتان را شیرین نکنید که سخت در اشتباهید؛ خون شما در قیاس با خون سردار، خون گوسفند است.
بروید و به کشتهشدگان و گروگانگرفتهشدگان و ربودهشدگان بگویید دلتان خنک نشود؛ چون اگر مثل ما فکر نکنید برای پدرو مادرتان هم جا داریم.
چهمقدار خون باید ریخته شود تا دلتان آرام گیرد؟"
Azadima.com
![](https://i.ytimg.com/vi/vYSInpq31tA/mqdefault.jpg)