در این برنامه مهمان غزل زیبای «صوفی بیا که آینه صافی است جام را» حضرت لسانالغیب حافظ شیرازی هستیم و شرح معانی دشوار و رابطۀ واژگان داخل ابیات را با هم بررسی خواهیم کرد. متن این غزل زیبا را با هم بخوانیم:
صوفی بیا که آینه صافیست جام را
تا بنگری صفای می لعلفام را
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالیمقام را
عَنقا شکار کَس نشود دام بازچین
کآنجا همیشه باد به دست است، دام را
در بزم دور، یکدو قدح درکش و برو
یعنی طمع مدار وصال دوام را
ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش
پیرانهسر مکن هنری ننگ و نام را
در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند
آدمْ بهشتْ، روضهٔ دارُالسَلام را
ما را بر آستان تو بس حق خدمت است
ای خواجه بازبین به تَرَحُّم غلام را
حافظ مرید جام می است ای صبا برو
وز بنده بندگی برسان شیخ جام را
#حافظ #حافظ_خوانی #دیوان_حافظ
دوستان نازنینم در این کانال دور هم هستیم تا هر بار از گنجینۀ شعر و ادبیات فارسی بهرهای ببریم. هر هفته سه نوبت شعرخوانی داریم. برنامه نخست شاهنامهخوانی است؛ برنامه دوم، خواندن منظومۀ عاشقانۀ «خسرو و شیرین» و برنامۀ سوم هم خوانش و شرح غزلهای حافظ .
به همراهیتان در این دورهمی شاعرانه سرافرازم.
